نادرست نویس غات شدن زبانزد وینرد شیر یا قات شدن مهره. پیوستن یکی از دو مهره خانه یک بمهره یا مهره های خانه دوازدهم با شش و بش متصل شده مهره ببالاترین مهره ها
نادرست نویس غات شدن زبانزد وینرد شیر یا قات شدن مهره. پیوستن یکی از دو مهره خانه یک بمهره یا مهره های خانه دوازدهم با شش و بش متصل شده مهره ببالاترین مهره ها
اصطلاحی است در بازی نرد: غات شد، یعنی یک مهره که فرد است بمهره های جفت متصل گشت، یا مهرۀ فردی که در خانه های حریف است داخل مهره های جفت طرف دیگر گردید. و گمان میرود این کلمه هم ریشه غاتی باشد که در تداول لهجه های ایران و از جمله لهجه های جنوب خراسان بر مخلوط شدن اطلاق میشود: این آب با خاک غاتی شده، این سرکه آب غاتی دارد، همه اش غاتی پاتی شده، یعنی مخلوط است
اصطلاحی است در بازی نرد: غات شد، یعنی یک مهره که فرد است بمهره های جفت متصل گشت، یا مهرۀ فردی که در خانه های حریف است داخل مهره های جفت طرف دیگر گردید. و گمان میرود این کلمه هم ریشه غاتی باشد که در تداول لهجه های ایران و از جمله لهجه های جنوب خراسان بر مخلوط شدن اطلاق میشود: این آب با خاک غاتی شده، این سرکه آب غاتی دارد، همه اش غاتی پاتی شده، یعنی مخلوط است
حیران و سرگردان شدن. مشوش و مضطرب شدن. (از ناظم الاطباء). سخت متحیر شدن. مبهوت شدن. سخت حیرت زده گشتن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، مغلوب شدن شاه شطرنج. باختن در شطرنج. از هر نوع حرکت بازماندن در شطرنج (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، توسعاً مردن: شد از رنج و از تشنگی شاه، مات چنین یافت از چرخ گردان برات. فردوسی. رجوع به مات شود
حیران و سرگردان شدن. مشوش و مضطرب شدن. (از ناظم الاطباء). سخت متحیر شدن. مبهوت شدن. سخت حیرت زده گشتن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، مغلوب شدن شاه شطرنج. باختن در شطرنج. از هر نوع حرکت بازماندن در شطرنج (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، توسعاً مردن: شد از رنج و از تشنگی شاه، مات چنین یافت از چرخ گردان برات. فردوسی. رجوع به مات شود
پس افتادن اسپ، بز آوردن، بد آوردن، کژ رفتن تیر عقب افتادن اسب در مسابقه، باختن در بازی، بخطا رفتن تیر: شوخ کماندار من شهره آفاق شد از قدر اندازیش تیر قضا قاق شد، (محمد سعیداشرف بها)
پس افتادن اسپ، بز آوردن، بد آوردن، کژ رفتن تیر عقب افتادن اسب در مسابقه، باختن در بازی، بخطا رفتن تیر: شوخ کماندار من شهره آفاق شد از قدر اندازیش تیر قضا قاق شد، (محمد سعیداشرف بها)